عشق مافیایی من پارت یازدهم

الکس. : رفتم جداش کردم تهیونگ و هل دادم عقب گفتم تهیونگ پسر به خودت بیا لعنتی کشتیش قرار ما این نبود
تهیونگ : خفه شو زر نزن تو هیچی نمی‌دونی اون دختر منو زده عشقمو زدههه نمی‌فهمی اون حرومزاده باید بمیره. ( داد) تهیونگ دوباره رفت براش ولی الکس گرفتش. الکس : تهیونگ لعنتی بس کنن وایسا برم ببینم زندست یا نه. تهیونگ : به تخمم که زندس یا نه. بعد الکس رفت بلندش کردم هنوز زنده بود جون سگ داشت عوضی بعد یهو دیدم دوباره تهیونگ یه لگد دیگه زد و از خونه رفت دم در منم هی هو ولش کردم رفتم سمت تهیونگ.
الکس : تهیونگ این همه ری اکشن واسه چیه مگه هیونا دوست دخترته انقدر بهش اهمیت می‌دی تازه تو گفتی دخترمه عشقمه. ببینم شما رابطه دارین. تهیونگ : فقط خفه شو حوصله ندارم حرف بزنم فقط هی هو ببرینش داخل زیر زمین شکنجش کنین تا در حد مرگ بعد بگین بیاد زانو بزنه جلو هیونا. بعدشم چه ربطی داره اون گوه میخوره دست بزنه رو هیونا بلند کنه (بلند)
الکس : باشه بابا بیا منو بزن. بیا بریم من به بادیگاردا میگم ببرنش
تهیونگ : آفرین پسر خوب
الکس : می‌زنم دهنتو پاره میکنما. تهیونگ : اها. بیا دهنمو پاره کن ببینم کی کیو پاره می‌کنه فسقلی
.

پایان پارت یازدهم🥹 کامنت و لایک یادت نره تلوخدا
دیدگاه ها (۲)

سلام بچه ها. چرا حمایت نمیکنین سه پارت هم گذاشتم😢 اگه رمانا...

لبخند شب تاب پارت سوم

عشق مافیایی من پارت دهم

عشق مافیایی من پارت نهم

آبنبات تلخ

زندگی نامعلوم

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط